گوهر راز
با قلب بشر مونس و دمساز حسین است در خلوت دل، محرم و هم راز حسین است زهرا و علی، هر دو چو دریای گوهر بار خلقت، صدف است و گوهر راز حسین است آن عاشق فرزانه و، معشوق دو عالــــــــــم بر طاق فلک غلغله انداز حــــسین است هر آیتی از جانب حق، معجزه ای بود آن آینه که هر دم کند اعجاز حسین است راهی که بشر را به خـــداونـــــد رساند عشق است و در این فاصله پل ساز حسین است در راه نگهداری قرآن محمد سرباز فداکار سرافراز حسین است شاهی که ز حر بن یزید، از ره اکرام بگذشت و نمود آنهمه اعزاز حسین است فطرس که پرش را شرر قهر خدا سوخت باز آن که بدادش پر پرواز حسین است ماهی که به هر کلبه ی تاریک بتابد شاهی که به سائل نکند ناز حسین است از مردم دنیا، مطلب حاجت خود را در خواست از او کن که سبب ساز حسین است گر خلق تو را از خود جمله برانند آن کس که پناهت بدهد باز حسین است امید«حسان» جان جهان رحمت یزدان باب کرمش بر همه کس باز حسین است